امام خمینی
سید روح الله مصطفوی، مشهور به سید روح الله موسوی خمینی، آیتالله خمینی و «امام خمینی»، اولین رهبر و اولین ولی فقیه نظام جمهوری اسلامی ایران بود. او از مراجع تقلید شیعه بود که انقلاب ۱۳۵۷ ایران را رهبری کرد و در پی به نتیجه رسیدن آن، پس از اعلام نتیجه انتخابات تعیین نظام انقلاب، نظام جمهوری اسلامی ایران را بنیان گذارد و تا پایان عمرش رهبر ایران ماند. از او بیش از چهل کتاب در زمینههای اخلاق، فقه، عرفان، فلسفه، حدیث، شعر و تفسیر به جای مانده که بیشتر آنها را پیش از انقلاب ایران نگاشته است.
معرفی اجمالی
این شخصیت بی نظیر عالم اسلام در خمین به عرصه این جهان گام نهاد. ایشان تا نوزده سالگی در زادگاه خود، خمین، به درس ابتدایی و تحصیل مقدّمات عربی پرداخت و در سال ۱۳۳۹ ق برای ادامه تحصیل به شهر اراک هجرت کرد. بعد از انتقال حوزه علمیه به شهر قم، امام نیز روانه این شهر می شود.
امام در فقه از آیت الله حائری تا سال ۱۳۵۵ ق بهره مند بود و برای آموختن هئیت، نجوم و فلسفه مشاء در دروس مرحوم آیت الله رفیعی قزوینی حاضر میشد. وی در عرفان و بالأخص عرفان آمیخته با فلسفه صدرالمتألهین از مرحوم شاه آبادی استفاده کرد. امام خمینی سالهای طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس خارج فقه، اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق پرداخت. وی در سال ۱۳۴۲ ش در مخالفت با دخالت آمریکا و اسراییل در امور کشور دستگیر شده و به دستور شاه به کشور ترکیه و سپس به عراق تبعید شد. امام در تبعید، رهبری انقلاب اسلامی را به عهده داشت و در سال ۱۳۵۷ ش انقلاب شکوهمند اسلامی به پیروزی رسید. امام یازده سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در خرداد ۱۳۶۸ ش وفات یافت.
زندگینامه
در روز بیستم جمادی الثانی ۱۳۲۰ هجری قمری مطابق با ۳۰ شهریور ۱۲۸۱ هجری شمسی (۲۴ سپتامپر ۱۹۰۲ میلادی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی ایران در خانوادهای اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانی از سلاله زهرای اطهر سلاماللهعلیها، روح الله الموسوی الخمینی پای بر خاکدان طبیعت نهاد. مولود این روز، هدیهای به جهانیان بود؛ شخصی که قافلۀ بشری را به سوی نور خواهد برد. پدرش، نام «روح الله» را برایش برگزید. مادر محترمهاش، «هاجر احمدی» بود.
او وارث سجایای آباء و اجدادی بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهی کوشیده اند. پدر بزرگوار امام خمینی مرحوم آیه الله سیدمصطفی موسوی از معاصرین مرحوم آیه الله العظمی میرزای شیرازی (رض) که پس از آنکه سالیانی چند در نجف اشرف علوم و معارف اسلامی را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نایل آمده بود بهایران بازگشت و در خمین ملجاَ مردم و هادی آنان درامور دینی بود. در حالیکه بیش از ۵ ماه از ولادت روح الله نمیگذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت ندای حق طلبی پدر را که در برابر زورگوئیهایشان به مقاومت بر خاسته بود، با گلوله پاسخ گفتند و در مسیر خمین به اراک وی را به شهادت رساندند. بستگان شهید برای اجرای حکم الهی قصاص به تهران (دار الحکومه وقت) رهسپار شدند و بر اجرای عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدین ترتبیب امام خمینی از اوان کودکی با رنج یتیمی آشنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وی دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادر مومنه اش (بانو هاجر) که خود از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آیه الله خوانساری (صاحب زبده التصانیف) بوده است و همچنین نزد عمه مکرمه اش (صاحبه خانم) که بانویی شجاع و حق جو بود سپری کرد اما در سن ۱۵ سالگی از نعمت وجود آن دو عزیز نیز محروم گردید.
پدر امام خمینی
← ویژگیهای پدر
پدرش، یک روحانی شجاع و مشهور در خمین و روستاهای اطرافش بود. او نزد مردم، عالمی محترم و مقبول بود و نفوذ کلمه داشت. در روزگار ایشان، خانها بر مردم حکومت میکردند؛ یعنی در هر منطقه، یک یا چند خان بودند که مالک آن منطقه به حساب میآمدند و همه کارها تحت فرمان آنها انجام میشد. پدر "روح الله"، همواره در برابر ظلمها و ستمهای خانها میایستاد. قلدرها و گردنکلفتها همیشه مراقب کارهای خود بودند، تا مبادا "سید مصطفی" را در برابر خود ببینند. "سید مصطفی" نهتنها از حق خود، بلکه از حقوق سایر انسانهای ضعیف دفاع میکرد.
ایشان، با زبان، قلم و گلوله در برابر اشرار و بدکاران میایستاد و از آنان نمیهراسید. شاید از این نظر، "سید روح الله" بیشتر از سایر برادران و خواهرهایش، خصوصیات پدر را به ارث برده بود.
← شهادت پدر
ایستادگی "سید مصطفی" در برابر خانهای کوچک و بزرگ خمین، عرصه را بر آنان تنگ کرده بود. چند ماه از تولد "روح الله" نگذشته بود که صدای شلیک گلولهای در کوره راه کوهستانهای میان خمین و اراک پیچید و به دنبال آن، مردی سرفراز، بر خاک افتاد. مزدوران خانها، بیخبر و ناجوانمردانه، وی را هدف قرار دادند و او را به شهادت رساندند.
وقتی خبر شهادت آن سید مبارز را همه شنیدند، "روح الله" بیش از ۵ ماه نداشت. خبر شهادت پدر امام، در شهرهای اطراف پیچید و همهء مظلومان و بیپناهان را ناراحت کرد. علمای شهرها، بیکار ننشستند و از حاکم اراک خواستند تا هر چه زودتر، قاتل یا قاتلان او را دستگیر کند. حاکم اراک نیز، حکم بازداشت قاتل یا قاتلان را صادر کرد و بلافاصله مأمورانی را برای دستگیری او به منطقه فرستاد. مأموران حاکم، پس از مدتی تعقیب و گریز، قاتل را در قلعهای قدیمی به دام انداختند. او تسلیم نمیشد؛ ولی بعد از چند ساعت تیراندازی، سرانجام، مأموران او را دستگیر کردند و به تهران فرستادند.
ادامه
مسجد علی بن ابیطالب...
ما را در سایت مسجد علی بن ابیطالب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : javananemasjedo بازدید : 169 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 18:52